کد مطلب:36087
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:38
ديدگاه شيعه و سني در مورد مسئله امامت چيست؟
خلافت از نظر دانشمندان شيعه يك منصب الهي است كه از جانب خداوند به شايسته ترين و داناترين فرد امّت اسلامي داده ميشود. مرز روشن و حدّ واضح ميان امام و نبي اين است كه پيامبر پايه گذار شريعت و طرف نزول وحي و دارنده كتاب است، حال آنكه امام، اگر چه واجد هيچ يك از اين شؤون نيست، ولي علاوه بر شؤون حكومت و زمامداري، مبيّن و بازگو كننده آن قسمت از دين است كه پيامبر، بر اثر نبودن فرصت و يا نامساعد بودن شرايط، موفق به بيان آنها نشده و بيان آنها را به عهده اوصياي خود نهاده است.
بنابر اين، خليفه از نظر شيعه، نه تنها حاكم وقت و زمامدار اسلام و مُجري قوانين و حافظ حقوق و نگهبان ثغور كشور است، بلكه روشنگر نقاط مبهم و مسائل دشوار مذهبي و مكمّل آن قسمت از احكام و قوانين است كه به عللي به وسيله بنيانگذار دين بيان نشده است.
امّا خلافت از نظر دانشمندان اهل تسنّن يك منصب عرفي و عادي است و هدف از اين مقام جز حفظ كيان ظاهري و شؤون مادي مسلمانان چيزي نيست. خليفه وقت از طريق مراجعه به افكار عمومي براي اداره امور سياسي و قضايي و اقتصادي انتخاب ميشود و شؤون ديگر و بيان آن قسمت از احكامي كه به طور اجمال در زمان حضرت رسول(ص) تشريع شده ولي پيامبر به عللي به بيان آنها موفّق نشده است مربوط به علما و دانشمندان اسلام است كه اين گونه مشكلات و گره هها را از طريق اجتهاد حل و فصل كنند.
بنابر اين اختلاف نظر در حقيقت خلافت، دو جناح مختلف در ميان مسلمانان پديد آمد و آنان به دو دسته تقسيم شدند و تا به امروز اين اختلاف باقي است.
بنابر نظر اوّل، امام در قسمتي از شؤون با پيامبر شريك و يكسان است و شرايطي كه براي پيامبري لازم است براي امامت نيز لازم است. اينك اين شرايط را ذكر ميكنيم:
1- پيامبر بايد معصوم باشد، يعني در تمام دوران عمرش گِرد گناه نگردد و در بيان احكام و حقايق دين و پاسخ به پرسشهاي مذهبي مردم دچار خطا و اشتباه نشود. امام نيز بايد چنين باشد. و دليل هر دو طرف يكي است.
2- پيامبر بايد داناترين فرد نسبت به شريعت باشد و هيچ نكتهاي از نكات مذهب بر او مخفي نباشد. امام نيز، از آنجا كه مكمّل و مبيّن آن قسمت از شريعت است كه در زمان پيامبر بيان نشده است، بايد داناترين فرد نسبت به احكام و مسائل دين باشد.
3- نبوّت يك مقام انتصابي است نه انتخابي و پيامبر را خدا بايد معرفي كند و از طرف او به مقام نبوت منصوب گردد. زيرا تنها اوست كه معصوم را از غير معصوم تميز ميدهد و تنها او ميشناسد آن كسي را كه در پرتو عنايات غيبي به مقامي رسيده است كه برتمام جزئيات دين واقف و آگاه است.
اين شرايط سه گانه همان طور كه در پيامبر معتبر است در امام و جانشين او نيز معتبر است.
ولي بنا به نظر دوّم، هيچ يك از شرايط نبوت در امامت لازم نيست. نه عصمت لازم است، نه عدالت، نه علم، نه احاطه بر شريعت، نه انتصاب، نه ارتباط با عالم غيب؛ بكله كافي است كه در سايه هوش و مشاوره با ساير مسلمانان شكوه و كيان اسلام را حفظ كند و با اجراي قوانين جزايي امنيت را برقرار كند و در پرتو دعوت به جهاد در گسترش خاك اسلام بكوشد.
اوضاع اجتماعي و فرهنگي و بخصوص سياسي زمان پيامبر ايجاب ميكرد كه خود پيامبر(ص)، در حال حيات خويش، مشكل جانشيني را حل كند و آن را به انتخاب امّت واگذار نكند.
شكّي نيست كه آيين اسلام، آيين جهاني و دين خاتم است و تا رسول خدا(ص) در قيد حيات بوده رهبري مردم بر عهده او بوده است و پس از درگذشت وي بايد مقام رهبري به شايسته ترين فرد از امّت واگذار گردد. در اينكه ايا مقام رهبري پس از پيامبر يك مقام تنصيصي است يا يك مقام انتخابي، دو نظر وجود دارد:
شيعيان معتقدند كه مقام رهبري مقام تنصيصي است و بايد جانشين پيامبر از جانب خدا تعيين گردد، در حالي كه اهل سنّت معتقدند كه اين مقام انتخابي و گزينشي است و امّت بايد فردي را پس از پيامبر براي اداره امور كشور برگزيند.
فروغ ولايت
آية الله جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.